محمد کمالی گوکی؛ ابوالفضل شکوری
چکیده
کرامت انسان در اندیشه متفکرِ انسانگرای اسلامی، برای تعیین معیار کرامتمندی انسان و به تبعه آن تعیین حق انسان، مسئلهای است که با تحلیل آن میتوان نگاهی متفاوت به حقوق بشر در عصر کنونی انداخت. حقوق بشر در دوران مدرن از مسائلی است که بیش از حوزه عمل در حوزه نظر نزاع میان گفتمانها را ایجاد کرده است. کرامت انسان آن ویژگی خاصی است که ...
بیشتر
کرامت انسان در اندیشه متفکرِ انسانگرای اسلامی، برای تعیین معیار کرامتمندی انسان و به تبعه آن تعیین حق انسان، مسئلهای است که با تحلیل آن میتوان نگاهی متفاوت به حقوق بشر در عصر کنونی انداخت. حقوق بشر در دوران مدرن از مسائلی است که بیش از حوزه عمل در حوزه نظر نزاع میان گفتمانها را ایجاد کرده است. کرامت انسان آن ویژگی خاصی است که انسانِ بهماهو انسان را موجودی متفاوت از سایر موجودات، مستحق حقوق و زندگی با شرافت میکند. در این معنا مفهوم«کرامت/dignity» ارتباط مستقیمی با مفهوم«حق/right» پیدا میکند. اگر این معنا از کرامت را در نظر بگیرم و سپس به تاریخِ فکرِ بشر رجوع کنیم میتوان دلایلی را برای کرامتمندی انسان در نزد اندیشمندان یافت. فیلسوف انسانگرای سده چهارم هجری نگاه متفاوتی به این مسئله دارد لذا ما در این پژوهش با رویکرد متن- مفسرمحورگادامری با این سوال به سراغ متون ابن مسکویه میرویم: «ملاک کرامتمندی انسان در اندیشه ابن مسکویه چیست و این ملاک چه نسبتی با حق انسان پیدا میکند؟» مسکویه از انسانِ عقلانی، اخلاقی و اجتماعی سخن میگوید و به همین اساس، نسبت تلازم میان کرامت و حقِ انسان ایجاد میکند.